نتایج جستجوی عبارت «دفاع مقدس» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علیرضا اثنی عشری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
قلم را توان نوشتن از آن یار سفرکرده که به جانباز کربلا اقتدا کرد و سر و دست‌وپا را درراه لقای دوست هدیه نمود و خود بر تارک تاریخ جاودانه ماند، نیست. علیرضا، آن جانباز و شهید عرصه‌های نبرد حق علیه باطل، ۱۳۴۵/۹/۱ در روستای مشکانِ نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی اولین الفبای زندگی را مشق کرد و درصحنه حیات با آئین ناب محمد (ص) جان را جلا بخشید. در سن ۶ سالگی روانه مدرسه شد و در دبستان...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسین ایکاش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آنگاه‌که در پهن‌دشت شلمچه می‌ایستی و با دیده دل می‌نگری، شمع‌هایی را می‌بینی که در پای عشق قطره‌قطره می‌شوند و بر تربت پاک شلمچه می‌افتند. ناگهان دلت می‌شکند و این بار قطرات اشک است که از گوشه چشم تو به یاد آن‌ها دشت را سیراب می‌کند. «حسین» شمعی بود فروزان که برای ماندن انقلاب و آزادی، ۱۳۴۶/۷/۱۳ در روستای وزیره از توابع نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان وزیره به پایان...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسن عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پاره‌ای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوت‌های دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخ‌های ۱۳۶۴/۷/۲۶...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید احمد علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۸/۵/۷ غنچه وجود احمد در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین شکفته شد. با باغبانی پدر مهربان و مادر فداکار رشد و نمو کرد. دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت (ششم بهمن) مشکان به اتمام رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان بیرونی گذراند. اولین بار در تاریخ ۱۳۶۳/۲/۳ و سپس در تاریخ‌های ۱۳۶۳/۳/۲۱ و ۱۳۶۳/۱۰/۱۹ در پی اطاعت از امام و مقتدای خود و دفاع از میهن اسلامی از سوی بسیج سپاه پاسداران به جبهه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید فریدون بیدارمغز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز وقتی همچون کبوتری سپید به کرانه آسمان پر کشیدی، همسرت چه صبورانه اشک می‌ریخت و یادگارانت را با یاد تو مأنوس می‌کرد، تو رفتی و فرزندانت، این سروهای تازه و شاداب قد کشیدند و تنها نگاه تو در این مدت است که از پشت قاب بر زندگی سایه می‌افکند و فضای خانه را عطرآگین می‌کند. فریدون، ۱۳۴۱/۱/۱ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مسلمان چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در دامان مادری...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اصغر نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
خون سرخ علی‌اصغر حسین (ع) وقتی از گلوی نازنین او جاری شد، روحی تازه در کالبد جامعه مسلمان دمید و از قطره‌قطره آن خون هزاران اصغر پا به عرصه حیات نهادند تا در تداوم راه اهل‌بیت (ع) و انتقام خون شهید شش‌ماهه دفاع کنند. اصغر، نو گلی بود که ۱۳۴۷/۹/۱۰ در روستای مشکان نی‌ریز شکفت و با اولین گریه‌های خود لبیک به سالار شهیدان را سرود. در کانون گرم خانواده با معارف ناب دین اسلام آشنا شد و...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید فرامرز بخشی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرامرز بخشي پور »
شهید فرامرز بخشی‌پور، روستازاده‌ای است از تبار مظلومان که جباران تاریخ، از بنی‌امیه تا حجاج و از حجاج تا صدام، به جرم شیعه بودن، آنان را بردار یا مثله کرده‌اند. نزول اجلالش بر این تیره خاک، سال ۱۳۳۹ همراه با اوج‌گیری دین‌ستیزی آخرین حلقه از زنجیره شاهان مفسد و ستمگر، در این مملکت اسلامی بود. تقریباً زمانی که امام و مقتدایش خمینی کبیر (ره) فرموده بود: «یاران من در گهواره‌ها هستند.» از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً،...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ابوالقاسم دیده دار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم ديده دار(حيدري »
آنگاه‌که پرستوهای مهاجر به شوق وادی نور، پرِ پرواز گشوده و مهاجرت آغاز کردند، او را دیدیم که از کوچه‌های گلی روستای خواجه جمالی به دنبال آن‌ها پر گشود و در کرانه افق ناپدید شد. ابوالقاسم ۱۳۴۷/۱۲/۲۰ در یک خانواده مذهبی و کشاورز حیات خاکی را آغاز و با اولین گریه‌های شادی برانگیز خود، حضورش را اعلام می‌کرد. او سومین فرزندی بودی که دست‌های پینه‌بسته و مهربان پدر در آغوش می‌کشید و برای تربیتش از مادر فداکار وی...
شهدا سال 61 -زندگینامه مفقودالاثر جمشید کاوکانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » مفقودالاثر جمشید گاوکانی »
سال ۱۳۴۲ آن هنگام که اولین شعاع‌های خورشید انقلاب اسلامی از شهر قم، بر دنیای اسلام تابیدن گرفت؛ در شهر آبادان نیز خورشید وجود کودکی در خانواده‌ای مسلمان، گرمابخش محیط خانه آنان شد. نام او را جمشید نهادند و از کودکی دلش را با زمزم ناب فرهنگ شهادت و اسلام محمدی (ص) سیراب نمودند. گویی دست تقدیر چنان مقدر کرده بود که این طفل روزی علم اسلام را بدوش بکشد و در دفاع از حکومت اسلامی، شمشیر بر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانه‌ام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشک‌شده و قلب مرده‌ام را یاری نما تا بتوانم لحظه‌ها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچه‌های باصفا و زیبای...